انسان موجود شگفتانگیزی است که با تمام پیشرفتهای حاصله در زمینه علم و فناوری همیشه بخشهایی از روانش به سختی قابل کشف است. با به دنیا آمدن نوزادی که به نظر درک دنیایش ساده است، به مرور این طور رقم میخورد که به موجودی مستقل تبدیل میشود که یکی از پیچیدهترین دنیاهای درونی را خواهد داشت. جریان رشد بسیار بااهمیت است. در حالت خوشبینانه انتظار میرود این جریان انسان را به مراحلی از استقلال و خودشکوفایی برساند. صد البته این رخداد ساده نیست، زیرا رفتار ما تحت تأثیر عوامل مختلف مثل، عوامل زیستی و وراثتی، نوع رفتار والدین و سرپرستان درجه یک فرزند، تجربههای فردی و آنچه فرد در جریان رشد به عنوان کولهباری از آموختهها با خود حمل میکند، قرار میگیرد. این تغییرات در مقاطع مختلف سنی اتفاق میافتد و مناسب است والدین در هر دوره در کنار فرزندان به فرایند رشد جهت دهند، البته بسته به تفاوتهای فردی ممکن است این تغییرات با جریانی آرام یا چالشی طی شود، اما مهم سالم گذشتن از هر مرحله و ورود به مرحله بعد با توانمندی بیشتر است.
بعد از ورود به دبستان که پس از خانواده اولین جایگاه زندگی اجتماعی فرزندان است و بعد از آن تغییرات دوره نوجوانی، یکی از تغییرات مهم رفتاری، زمان ورود عزیزانمان به دانشگاه است، به خصوص چنانچه بلافاصله بعد از اتمام دوره متوسطه دوم پا به عرصه دانشگاه بگذارند، زیرا در این سنین گاهی فرزند هنوز به شکل کامل، مراحل دوره نوجوانی را سپری نکرده و رگههایی از تغییرات سن نوجوانی همراه وی است، پس به شکل کلی ورود به دانشگاه و تغییرات رفتاری چندان دور از انتظار نیست. حال مروری مختصر به عوامل تغییرات
داشته باشیم:
۱- والدین باید بدانند فضای دانشگاه کاملاً متفاوت است، چه به لحاظ بار علمی، چه به لحاظ آشنایی با افراد از فرهنگهای متفاوت و قشرهای مختلف که برخلاف مدرسه یکدست و یکنواخت نیستند. فضای دانشگاه بسیار متفاوت از دورههای قبل است! تغییرات در ظاهر هم به راحتی مشاهده میشود و شکل گستردهتری به خود میگیرد.
۲- تدریس متفاوت با استادانی که بار علمی و مفاهیم گستردهتری انتقال میدهند، بنابراین افق دید متفاوتی برای فرزند نمایان میشود.
۳- احساس مسئولیت بیشتر برای ساختن زندگی آینده. دانشآموزی که تا چندماه پیش بیشترین دغدغهاش گرفتن نمره خوب بود، حالا به این مرز میرسد که باید جایگاهی در زندگی برای خود بیابد.
۴- رفتوآمدهای متفاوت. فرزندی که تا چند ماه پیش با سرویس مدرسه رفتوآمد داشت، حالا با گرفتن گواهینامه سوار بر ماشین شخصی است. آزادی بیشتر برای گذراندن اوقات با همسالان و همگروهیها دارد.
گاه همین تغییرات زمینه نزدیکشدن به استقلال به شکل سالم را برای فرزندان مهیا میکند، مثل زمانی که دانشجویان به شکل خودجوش در گروههای علمی، پژوهشی و فرهنگی شرکت میکنند، اما این تغییرات میتواند در جهتی ناکارآمد نیز باشد. از کنار دانشگاهی عبور میکنیم، جوانان سیگار به دست! گفتارهای نامتعارف، رانندگیهای پرسرعت، پوشش ناهنجار، ماشینهای مدل بالا که گویی هدفی جز عرضه این مجموعه از فلزآلات به چشم بینندگان ندارند! و افسوس... چراکه قشر دانشجو به معنای بهتر جوینده دانش است و در سیطره علم و آگاهی جایی برای به رخ کشیدنها نیست!
حال چه باید کرد؟ باید با دید عمیقتری به گفتار و رفتار فرزندانمان بیندیشیم! زیربنای بافت شخصیت این عزیزان را چه کسی پرورانده است؟ بله ما! پس ما مسئولیم. در سنین پایینتر با تربیت و پرورش و وقتی فرزندان بزرگتر میشوند، با بودن در کنارشان به عنوان دوستی که میتواند برای همفکریها برای شنیدهشدنها و درکشدنها حضوری فعال داشته باشد، ضمن اینکه هر لحظه به خود یادآور شویم این عزیزان باید در جاده زندگی به سمت استقلال گام بردارند یا باید برای آنان الگوی رفتاری باشیم. قطعاً فرزندان جوان قدرت تشخیص و تمییز مسائل را با دیدگاه خودشان دارند. مسائل را از منظر چشم آنها ببینیم تا بتوانیم درکشان کنیم و از طرفی الگوهای رفتاری خانواده را حفظ کنیم و به آن پایبند باشیم. به این طریق یاری رساندن به عزیزانمان راحتتر خواهد بود.
از نظر عاطفی در دسترس دلبندمان باشیم. یکی از دلایلی که فرزندان به افرادی که شناختی از آنان ندارند، جذب میشوند و تغییر رفتار میدهند، سستبودن جایگاه عاطفی آنان در خانواده است، پس با مهیا کردن این امکان، راه نفوذ افراد غریبه را
محدودتر کنیم.
راهنما باشیم نه نصیحتگر! با پرسشهایی که فرزند را به فکر وا میدارد، به تصمیمگیریهایشان جهت دهیم و تشخیص درست از نادرست را به وی آموزش دهیم. از عضویت فرزندان جوان در گروههای ورزشی، فرهنگی، پژوهشی و هر گروهی که به شکل سالم و هدفمند به تکمیل شکلگیری شخصیت جوان کمک میکند، حمایت کنیم. در تمام فرازونشیبها خانه را محلی امن برای فرزندان نگه داریم؛ جایی که عزیزانمان هنگام بودن در سختی و چالشها، جایگاهی امنتر از خانه متصور نشوند. در بسیاری از موارد فرزندان برای پیداکردن آرامش بیمحابا دل به هر تغییری میدهند. در نهایت در نظر داشته باشیم در تمامی مراحل رشد، نقش مهم معنویت و اصول اخلاقی را همیشه به شکل اصلی پررنگ برای عزیزانمان نهادینه کنیم.
* مشاور و روانشناس